قبل از اینکه خیلی دیر شود در مورد کمال چه باید کرد
قبل از اینکه خیلی دیر شود در مورد کمال چه باید کرد
Blog Article
آرامش در حضور دیگران ۱۳۸۴ انتشارات نیلا شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۹۰۰-۶۵-۳ در مجلد داستان دور و دراز… در تابستانِ همین سال، امّا، یکی از پرآوازهترین نمایشنامههایش را نوشت، که پهلوان اکبر میمیرد باشد. آزاد و اکبر رادی و جلال آل احمد و محمّدعلی سپانلو و مهرداد صمدی دمخور بود. همین اواخرِ دههٔ ۱۳۳۰ بود که با داریوش آشوری و جلال آل احمد و هوشنگ کاووسی و همایون کاتوزیان و سیروس طاهباز در جلسههای هنریِ هفتگی در خانهٔ خلیل ملکی شرکت میکرد. حوالیِ پایانِ جنگِ دوّمِ بینالملل نامش را در مدرسه نوشتند و با آموزشِ نوین پرورش یافت. در اواخرِ دههٔ ۱۳۴۰ گروهِ دوّمِ هنرِ ملّی تشکیل شد و در چند سالی که بود سرپرستیش با بیضایی بود. حقیقت و مرد دانا را به خواهشِ فیروز شیروانلو نوشت؛ و این نخستین و واپسین آزمونش در این کار بود؛ ولی فیلمسازی همان بویهای بود که از نوجوانی در پیاش بود و یک بار هم بهطوری محدود با یک دوربینِ ساده دست داده بود، ولی این بار میتوانست فیلمی برای نمایش روی پردهٔ بزرگ بسازد. آن مرد گویا روحانی و اهلدل بوده و چند مورد را برای هر یک مینویسد.
افسانه کمالی در گاندو
۲۵۰۰۰ نفر از زنان و مردان میان سال، کودکان، آشوری و ارمنی با رها کردن دارائیها، خانه و گله و رم خود شتاب زده مواد غذایی مورد نیاز خود را آماده کردند و بسیاری از آنان با پای پیاده در زمستان طاقت فرسا به طرف مرز روسیه به حرکت درآمدند. سپستر گفته «سخن ارث پدری من است.» در دورانِ مدرسه با اسماعیل نوری علا و داریوش آشوری و در اوانِ جوانی با م. در مدرسه شاگردِ زرنگی نبود؛ ولی گروهی از نویسندگان و هنرمندان و ادیبانِ آینده، از داریوش آشوری و عبدالمجید ارفعی و نادر ابراهیمی و نوذر پرنگ و بهرام بیضایی، با یکدیگر همدرس بودند. او با هشت نویسندهٔ دیگر بانیِ هیئتِ مؤسّسِ کانون شد و سپس عضوِ علیالبدلِ هیئتِ دبیرانش. این مسئله موجبِ بدنامیِ بیضایی همچون فیلمسازی شد که فیلمهایش کمفروش و زیانده است؛ و سایهٔ این بدنامی تا سی افسانه امین الله رشیدی سال بر سرش ماند، تا هنگامی که سگکُشی رکوردِ فروشِ سالِ ۱۳۸۰ را شکست. فیلمسازی جدّیترش از دههٔ منبع ۱۳۵۰ مقدور شد. با استادانِ دانشگاه (صادق کیا و لطفعلی صورتگر) نساخت و درس را ناتمام رها کرد و در دماوند بود که در روستای گیلیارد یک تعزیه دید و فکرش متوجّهِ شیوهٔ ایرانیِ نمایش شد و پژوهشهایش را آغاز کرد. This data has been done with the he lp of GSA C onte nt G enerator DEMO.
افسانه کمالی سن
با این همه، بهارِ این سال دو نمایشنامهٔ تکپردهایِ ضیافت و میراث را نوشت، که در پاییز با هم در تالارِ ۲۵ شهریور به نمایش درآورد. داستان دستانداز فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی و نویسندگی فرزاد فخریزاده و تهیهکنندگی محمد آفریده محصول سال ۱۳۹۸ است. علی بلوکباشی، که همدرسِ بیضایی بود، به یاد آورده که او «دانشجویی استثنایی بود. در هنگامِ تولّدِ بهرام پنج سالی میشد که ادیب مرده بود، ولی اعمامِ دیگرش که شاعرپیشه بودند زنده بودند. میانِ پنج برادر و یک خواهر، ذکایی کوچکترین و ادیب بیضایی بزرگترین فرزندانِ میرزا محمّدرضا، متخلّص به ابن روح (۱۲۸۸-۱۲۳۷)، و طیّبةالنسا خانم (از خانوادهٔ علمای آران؛ متوفّی به سالِ ۱۳۱۳) هستند؛ و ابن روح فرزندِ کوچکترِ ملّا محمّد فقیه آرانی متخلّص به روحالأمین (زادهٔ حوالیِ ۱۱۸۸). پیشینهٔ شاعری در خانوادهٔ بیضایی همچنین آمیخته به پیشینهٔ نمایش، چراکه از زمانِ ابن روح مردانِ این خانواده تعزیهگردان بودند. وطنِ پیشینیانِ خانوادهٔ بیضایی آرانِ کاشان است. که دست نداد. باربد طاهریِ تهیهکننده هزینههای رگبار را بهنگام تأمین نمیکرد و بیضایی از پدرش پول قرض کرد تا فیلم را به انجام برساند. بیضایی نیز نویسندگی را از همین دوران آغاز کرد و نوشتههای ماندگاری چون آرش را، با الهام از زبانِ شعرِ مهدی اخوان ثالث، در واکنش به «آرش کمانگیر» ِ سیاوش کسرایی پدیدآورد.
افسانه بایگان
در سالهای نوجوانی با چه پشتکاری و جویندگی بیمانندی با امکانات ناچیزی از این سینما به آن سینما میرفت و بسیاری از آثار کلاسیک سینمایی را بارها و بارها میدید و پلان به پلان در ذهن نگاه میداشت تا روزی فیلمساز شود. از میانههای دههٔ ۱۳۳۰ ظهورِ پارسیگویانِ جدیدی از رماننویس و داستاننویس و پاورقینویس و نمایشنامهنویس و شاعر و مترجم و مقالهنویس و محاجّهگر و روزنامهنگار و قومنگار و فولکلورپژوه و کارشناس و مدیرِ آموزشی و آموزگار و وزیر و وکیل و واعظ و فقیه و حقوقدان و متألّه و اسلامشناس و شرقشناس و افسانهشناس و روانشناس و ناقد و مجلّهدار و اندیشمندِ اجتماعی و تاریخنگار و آوازخوان و بازیگر و فیلمساز و زبانشناس و دانشنامهنویس و فیلسوف و لغتنویس و ادبیاتشناس و آنتولوژیست و کتابشناس و منطقی و جغرافیدان خبر از دورهٔ نویی از ادبیات و هنر و اندیشه و سانسورِ سازمانیافته و فراموشیِ بیسامان در ایران میداد. تئاترِ اجتماعی رو مطرح کردند. ۲۴ تیر ۱۳۹۹ مأموران امنیتی با مراجعه به منزل میلاد جنت و تفتیش خانه وی، او را بازداشت کردند. در دبیرستانهای ابومسلم و دارالفنون درس خواند و در سالهای آخر دو نمایشنامه با زبانِ تاریخی نوشت.
Report this page